♥♥کبوتر دریا ی عشق♥♥
بی تو هربار براین پنجره، امید پراندم...♥...که شاید کبوتر جعل گریزد از شاهین زمانه...♥...
تنها برای آنی مینویسم که من میدانم اومیداندو او سلام ...ب وب من خوش آمدی ....ازکسا ی ک نظر میزارن ممنونم ...و ازشون می خوام ب و ب دو ستم ک اولین لینکمه سر بز نن ... ♥♥جویبار لحظه ها ♥♥♥با تشکر ..... בنيــآے بـבوלּ تــُـو --------------------------------------------------------------------------------------------- هنوز دلخوشم به، --------------------------------------------------------------------------------------------- چقدر صدای تیک تاک --------------------------------------------------------------------------------------------- حتی به سایه خودتون هم دل نبندید --------------------------------------------------------------------------------------------- هر آدمی تو زندگیش یه بی معرفت داره مي گويند يك روزي هست
هر روز که می آمدی و بوســـه ای می دادی، حال که شـــال گردنی قرمز با هزاران هزار گره برایت بافتـــــه ام نیستی … شراب خواستم… گفت : ” ممنوع است ” آغوش خواستم… گفت : ” ممنوع است ” بوسه خواستم… گفت : ” ممنوع است ” نگاه خواستم… گفت: “ ممنوع است ” نفس خواستم… گفت : ” ممنوع است “ … حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ، با یک بطری پر از گلاب ، آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ، سنگ سرد مزارم را و … چه ناسزاوار عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ، نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ، به آرامی اشک می ریزد … تمام تمنای من اما سر برآوردن از این گور است تا بگویم هنوز بیدارم… سر از این عشق بر نمی دارم …
شباهَتـــ عَجيبــے بــا ايـלּ غـُروبــْ هـآے لـَعنتـے בارב
בلـ♥ـگيـر و בلْ گيــر و בلْ گيــ ــر
“خدا نگهدارش”
اگر نمیخواست برگردد؟
اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد!
ساعت دلخراش است
وقتی تو
"یک ثانیه"
هم در کنارم نیستی
.
.
.
.
.
.
.
.
. چون وقتی همه جا تاریک بشه اون هم تنهاتون میذاره
که اون بی معرفت
دوست داشتنی ترین آدمای روزگاره !
بی معرفت ، به یادتم . . .
كه چرتكه بدست مي گيرند و حساب و كتاب مي كنند
و آن روز تو بايد تاوان آنچه با من كردي پس بدهي!
فقط نمي دانم
تاوان آن موقع تو
به چه درد من مي خورد...!؟
حالا نشستم یه گوشه دارم ستاره میشمارم
تنهایی عین یه تبر شکسته برگ و ریشه مو
سوزونده آفت غرور از حالا تا همیشه مو
اگه بهت گفته بودم حالا تو مال من بودی
من تو خیال تو بودم تو تو خیال من بودی
کاشکی میون من و تو تو اون روزا حصار نبود
هیچی میونمون به جز دلای بی قرار نبود
انگار که تقدیر نمی خواست تو در کنار من باشی
منم بهار تو باشم تو هم بهار من باشی
یه خلوت ساکت و سرد انگار اسیرمون شده
نمیشه فکر دیگه کرد ما خیلی دیرمون شده
تو رفتی و حالا دیگه اونور دنیا خونته
انگار نه انگار که کسی اینور آب دیوونته
تقصیر هردومون بوده ما عشق و نشناخته بودیم
فقط یه قصر کاغذی تو رویامون ساخته بودیم
باید یکی از ما دو تا غرور و میذاشت زیر پا
آروم به اون یکی میگفت یه عاشق واقعی باش
جدایی دستای ما یه اتفاق ساده نیست
سواره هرگز باخبر از غصه پیاده نیست
توی مسیر عاشقی باید هوای دل و داشت
حرف دل و عین قسم رو طاقی چشما گذاشت
حالا که من تنها شدم قدر چشاتو میدونم
ولی نمیشه کاری کرد همیشه تنها میمونم
کاش توی دنیا هیچکسی قربونیه غرور نشه
راه دو تا پرنده کاش هیچ روزی از هم دورنشهی
من آن را گــِــره ای می کردم بین نخ های کاموا
به خودم دلـــــداری می دهم …
برایش کـــوتاه بود؛ خوب شد که رفت …!!!
"عاشق" که میشوی ،
همه چیز "بی علت" می شود ...
و تمام دنیا "علـت" میشود ،
تا "عـشق" را از تو بگیرد ..
Power By:
LoxBlog.Com |